: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: نوای وبلاگ :
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفص است .
حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود .
من به آنان گفتم :
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد .
و به آنان گفتم : سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز ، زیوری نیست به اندام کلنگ .
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند .
پی گوهر باشید .
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید .
... سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند .
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد .
خانه هاشان پر داوودی بود ،
چشمشان را بستیم .
دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش .
جیبشان را پر عادت کردیم .
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم .#
* * * * * * * * * *
#: سهراب سپهری
*: بهار نزدیکه ، درختها دوباره دارن سبز می شن خدا کنه دل من هم بهاری بشه ...
**: مدرسه ها هم که ... دارن یکی یکی پیچونده میشن و ...
***: من یکشنبه نمیرم مدرسه ! قابل توجه بچه مثبت هایی که می خوان برن امتحان شیمی بدن !!!
نوشته شده توسط : یاس کبود