سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 ... - یاس کبود

...

چهارشنبه 87 اردیبهشت 25 ساعت 9:1 عصر

 توی کلاسم ... دوباره هواسم پرته ، سرم را میذارم روی میز ، صداها گنگ میشه . آروم روی میز ضرب میگیرم . صدای ناله میز تو گوشم میپیچه ، معلم نداریم ... بچه ها اکثرا دارن شیمی میخونن ... " نه بابا اینجا پیوند لاندن برقرار میشه نه دبای ! " ، " اینجا ch3 ترکیب نمیشه !!! " ، " 3 تا پیوند کوالانسی با 3 تا کربن برقرار میکنه " ...
فکرم بازم مشغوله ، جزوه ام را باز میکنم ، نکته ی طلایی : رسم ساختار لوییس بدون محاسبات ریاضی .
یاد ریاضی می افتم ، هنوز تمرین هامو ننوشتم . از اول سال همین برنامه است تمینامو همون سر کلاس مینویسم و همونجا هم ابتکاری حلش میکنم !! ...
کاش ناراحتی هام هم همینطوری ابتکاری حل میشد ...  دوباره تو فکر فرو میرم و سرم را بین دستام میذارم ...
سرم را برمیدارم به اطراف نگاه میکنم ، بچه ها هنوز دارن شیمی میخونن ch4 +cl2= CH3CL+HCL  به تخته ی کلاس نگاه میکنم بالای تخته با خط خوش نوشته شده : پیش از خراب کردن پل های پشت سر، از اینکه شنا بلدی مطمدن شو، دوباره فکر میکنم، من شنا بلدم ؟؟!!
نگاهم به دیوار کلاس می افته روی مقوا نوشته شده : نگاه به نامحرم تیری از ناحیه ی شیطان است ، هر کس به پاس حرمت الهی آن را ترک کند ، خدا به او ایمانی میدهد که شیرینی آن را در دل احساس نماید ...
روی دیوار کلاس یه تیکه مقوای قدیمی دیگه هم چشمک میزنه ... روش نوشته : الهی ... به داده و نداده و گرفته ات شکر که داده ات نعمت است نداده ات حکمت است و گرفته ات امتحان ...
باز فکر میکنم ، آروم میگم : شکر ...

 .................................

میلاد حضرت زینب مبارک ( البته با تاخیر ) !!!
خیلی سخته عزیزترین کس آدم جلوی چشماش ذره ذره آب بشه و بشکنه و خرد بشه و هیچ کاری از دست آدم بر نیاد ؛ خنده ی روی لبش را ببینه و گریه ی توی دلش را؛ کوهی بود که خم شد و کاری نتونستم براش بکنم ...  
پس این مدرسه ها کی تموم میشه ؟؟؟
سبز باشید ...  !!
یا علی ...


نوشته شده توسط : یاس کبود

نظرات ديگران [ نظر]