جوابيه اي براي دوستان منتقد(بالاخص براي حزب الله مي رزمد):
ياايهاالذين امنوا كونوا قوامين لله شهداءبا لقسط ولايجزمنكم شنأن قوم عليالاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي و اتقوا الله انالله خبيربما تعملون(سوره مائده آيه ? )
(اي مومنان، همواره براي خدا ايستاده باشيد و به عدالت گواهي دهيد و دشمني باگروهي(ازمردم)به بيعدالتي وادارتان نكند؛ عدالت ورزيد، كه تقوا نزديكتر است و ازخدا پروا كنيد كه او به آنچه ميكنيد آگاه است)
سلام دوست عزيز، انديشه و روشى كه تناقضآميز باشد، دروغ است. اما بخصوص در عمل است كه مىتوان دروغ را از راست، تميز داد. در حقيقت، اگر انديشه و روشى كه پيشنهاد مىشوند، در بكار رفتن نياز به زور داشته باشند، به يقين، دروغ و فريبند. انديشه راهنما و روش در بردارنده دروغ، نه تنها در بكار رفتن به زور نياز پيدا مىكنند، بلكه عامل ويرانى و واپس رفتن مىشوند.
بدينقرار، اگر قرآن روش "لااكره فى الدين" است، پس هر دستور دينى كه بكار بستن آن نيازمند بكار بردن زور باشد، اسلام نيست.
دوست عزيزم! بسيار مشتاقم تا ببينم شما به چه نگاهي به بانوان مي نگريد.! آيا زن را شيئي صرفا جنسي و اغواگر، با تني انباشته از شهوت مي دانيد؟
اين چگونه دفاعي از مقام زن است که با تحقيرش شروع مي کنيد؟؟
اسلام زن را انسان ميداند و آموزگار عشق و مزرعه ي حياتش مي خواند، اما جهل پرستان و خرافه سرايان از زبان علي(ع) دروغها بافتند و سخنها در تحقير زن ساختند که همه با قرآن ناسازگارند( اينکه در جايي علي(ع) زنان را به سه علت ناقص خوانده است و رهنمود داده است با زنان مشورت مكنيد_ نهج البلاغه نامه 31) همه ناسزا در حق فاطمه، در حق همه زنان كه مزرعه حياتند و آموزگار عشق و هنرمندانى هستند كه به حيات، معنى مىدهند.
فاطمه مادرى است كه فرزندان بى همتا پروريد. زنى است كه در برابر تمايل قدرت به استبداد، به مقاومت ايستاد. در بناى خانوادهاى كه تا جاودان، الگو است، موفقيت او به تمام است. آموزگار عشقى شد كه هنوز و همواره، نام فاطمه، على را و نام على، فاطمه را بخاطرها مىآورد. هر چند در بهار جوانى زندگى را بدرود گفت، اما به انسانيت اين درست بزرگ را داد: زن را تحقير نكنيد، در فاطمه بنگريد كه بزرگى او را اندازه نيست. نه تنها به زندگى معنى داد، كه معلم چگونه زيستن براى تمامى انسانيت، از زن و مرد شد.
و حال تو خود قضاوت کن! آيا امکان دارد؟
على همسر فاطمه بود و فاطمه زن بود. آيا باور كردنى است كه همسر فاطمه سخنى از اين نوع بگويد كه با قرآن نمىخواند؟
دوست گرامي!
معناى اينكه زنان نبايد زينت خود را نشان دهند جز اين نيست كه نبايد خود را در سكس عرضه كنند. مردان نيز نبايد نه در زنان بمثابه سكس بنگرند و نه خود را در سكس عرضه كنند. بقيه هر چه مىگويند، مطلق كردن شكل و ظاهر، به قصد از بين بردن، آگاهانه يا ناخودآگانه، اصل و محتوى است. اين عمل نه خلاف كه ضديت با اسلام است. بديهى است هر جامعه در تحول خود، مفهوم زينت، يا ملاكها، علامتها و مظهرهاى سكسى را تغيير مىدهد. بنابراين نه بايد و نه مىتوان اشكال پيشين زينت را مطلق كرد و در آنها ماند. جامعههاى اسلامى ما، دو اصل بالا را به باد فراموشى سپردهاند و در تعصب شديد به شكلهاى پيشين، جو رابطه زن بامرد را بشدت سكسى ساختهاند.
زن، زنى كه مستقل و مسئول گشت، از عرضه خويش بعنوان سكس مىپرهيزد و بايد بپرهيزد. زيرا از عوارض ديگر كه بگذريم، با عرضه خود بمنزله سكس، عشق را غير ممكن مىكند و خود را از جوهر و اساس هستى يعنى عشق، محروم مىكند.
. در حقيقت به شرحى كه آمد، براى اينكه عشق پديد آيد، بايد دلها و مغزها، بارور و پربار گردند و رها از فشار زور، از جمله و بخصوص زور جنسى، با يكديگر انس بجويند. رشد انسان و دوام عشق، هنوز اقتضا دارد كه رقابت، بلكه جنگ جنسى، در جامعهها، جاى خود را به صلح جنسى بسپارد. زن از نابرابرى مضاعف برهد و زنان و مردان از انواع نابرابريها در زيبايىها و جاذبههاى تنها، بياسايند. اصلهاى راهنماى اسلام اينها هستند..
بدينقرار براى اينكه جامعه هااز فشار زور جنسى رها گردند، پوششى بايد كه بدان زنان و مردان بتوانند، در درون و بيرون زناشويى، در يكديگر بعنوان دو انسان بنگرند و قادر به برقرارى رابطه مغز بامغز، بگردند. بجاى توليد قهر و توسعه ويرانگيرى، دوستى توليد كنند و سازندگى را بسط دهند...
دوست گرامي! بايد خدمتتان عرض کنم که من از وابستگي به هر شخص يا حزبي بيزارم و آن تصويري که در گوشه اين خانه مشاهده مي کنيد، صرفا ترجمان ارادت اين حقير نسبت به " سيد خندان" است و براي اينجانب جنبه ي تبليغاتي و انتخاباتي ندارد...
از اين که سخن به درازا کشيد، پوزش مي طلبم.
خداوند پشت و پناهتان باشد..
يا حق..