بله حق با رضوان خانمه
نوشتت اينو القا كرد..............تسليت ميگم
من تازه متوجه ربط نوشته ي رضوان و نوشته شما شدم
تسليت ميگم
غم آخرتون باشه:
من ولي تمام استخوان بودنم لحظه هاي ساده ي سرودنم درد مي کند انحناي روح من شانه هاي خسته ي غرور من تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است کتف گريه هاي بي بهانه ام بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است
اگه اومدي حتما بيا پيشم: شعر قيصره.....